آراد ...فرشته ی زیبا

ساخت وبلاگ
عزیزم الهی فدای مرد شدنت خوشگل مامان ...خیلی دوست دارم آقا پسر 4 ساله ی من ...ایشالا روزها و لحظه های زندگیت پر از شادی و موفقیت باشه و همیشه مثل امسال برای رسیدن به تولدت اشتیاق داشته باشی  برم                                  پسر پاییزی من تولدت مبارک همون طور که گفته بودم مهمون دار شدیم اول از ه آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 1854 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 22:18

تاريخ : جمعه 3 دی 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : مرتبه به وبلاگ پسمله ما خوش امدید         پست ثابت این وبلاگمن زن مستقلی نیستم !شاید خیلی بد باشه این خصیصه ولی من از اونایی هستم که وابستگی رو دوست دارند و عاشق پناهند!از اونایی که زود خسته می شن و آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 28 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:25

عزیز دلمبه شدت برای  جبران عقب موندن از روزانه های وبلاگت دارم تلاش می کنم  و الان می خوام برات از روزهای قبل و بعد از عید 96بگم تا امروز  اگه شما بیدار نشی تا چند ساعت. ایشالا می تونم تمومش کنم وگرنه دوباره میفته به فرداهااینو بدون که برای یاداوریش خیلی باید فکر کنم تا بنویسمروزهای قبل از عید  مثل آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1396 ساعت: 13:25

تاريخ : جمعه 3 دی 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : مرتبه به وبلاگ پسمله ما خوش امدید         پست ثابت این وبلاگمن زن مستقلی نیستم !شاید خیلی بد باشه این خصیصه ولی من از اونایی هستم که وابستگی رو دوست دارند و عاشق پناهند!از اونایی که زود خسته می شن و زیاد  دلشون تکیه گاه می خواد من از اونایی هستم که آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 6:11

عزیزم می خوام برات از آذر ماهمون بنویسمآذر ناناجون از کاشان برگشت و یکی دو روز بعدش خاله شهناز و آیلین  و دایی مصطفی اومدن تبریز و البته خونه ی نانا که همچنان خونه ی ما هم هست!  روزهای خوبی رو کنار هم گذروندیم البته به جز ویار خالت و بالا آوردنهای گاه و بی گاهش و شما و آیلین ! که همش در حال جیغ و داد و دعوا و بدو بدو بودید  یکی دو روز تبریز موندیم و خالت تولد آیلین رو زودتر  با تم آنا و السا گرفت و کیکشم به همون خانومی که کیک خونگی  درست می کنه و برای تولد شما هم به اون سفارش داده بودیم سفارش دادیم و برای آیلین یه تولد خودمونی با حضور ناناجون و بابا وحید و من و بابا سعید و شما و مامان بابا ی آیلین گرفتیم غذا هم از دلستان خالت اینا برامون گرفتن و شد یه جشن به یاد موندنی و خوشمزه  فردا صبحش هم همگی راهیه آستارا شدیم و چند روز آستارا موندیم و خدایی خیییییلی عالی بود و به هممون حسابی خوش گذشت   یه ویلا نزدیک بازار ساحلیش گرفتیم و دم به دیقه بازار بودیم مشغول خرید  هوا هم خوب بود و خدا رو شکر نه بارونی نه برفی آفتابی بود اکثرا و از همه جالبتر این بود که کاملا اتفاقی همون ویلایی رو گرفتیم که آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 2:23

تاريخ : جمعه 3 دی 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : مرتبه به وبلاگ پسمله ما خوش امدید         پست ثابت این وبلاگمن زن مستقلی نیستم !شاید خیلی بد باشه این خصیصه ولی من از اونایی هستم که وابستگی رو دوست دارند و عاشق پناهند!از اونایی که زود خسته می شن و زیاد  دلشون تکیه گاه می خواد من از اونایی هستم که  هی دلشون می خوان لوس باشن و ناز کنند و یکی باشه که به دلشون راه بیاد !به نظر من پسر داشتن یعنی آخر لطف خدا من عاشق پسر دار شدن بودم و هستم دنیای من خیلی حرف داره ! پر از  رمز و رازهای عاشقانه ی مادر و پسریه دنیای مادرا و پسرها قشنگترین دنیای جهان!پر از عشق, حمایت و غرور تازه دارم میفهمم  مادرشوهر ها الکی بد نشدن .....پسرها دوست داشتنی ترین موجودات عالمندبرداشت از یکی از دوست داشتنی ترین وبلاگهایی که تا به حال خوندم http://amirparsaa.niniweblog.com/موضوع : تاريخ : يکشنبه 10 بهمن 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : 16 مرتبهسوغاتی هایی که بابا وحید از چین برامون آورده بود واقعا دستش درد نکنه سنگ تموم گذاشته همه چی مارک  بود و اندازه و خیلی به هممون میومد اون آی پد  مال منه بابا وحید برام آورده ک آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 908 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 2:23

یه خبر جالب بدم بعد بریم سراغ عکسات خالت که بچش دختر بود تو سونوگرافیه بعد گفتن صد در صد پسرهحالا یکی منو بگیره یکی از عکسهای جامونده از شمال باباسعید در حال قلیون کشیدنیه سری عکس از زمانی که خالت اینا تبریز بودن آذر ماهشما و آیلین با لباسهایی که ناناجون براتون بافته دستش درد نکنه خیلی بهتون میاداینجا هم برف اومده بود با خاله شهناز که ویار داشت و می خواست بره تو حیاط حال و هواش عوض بشه و آیلین می رفتید برای برف بازی .....نگاه کردن شیطنت آمیزتو ببینشب یلدا و تدارکات من برای اون روزکوکی هندوانه که عالی  شده بود جای دوستان خالیپشمک طرح خروسژله با انار طرح انار که تو بادکنک درستیدمکیک هندونه ایی که قبلش مورد دستبرد شما قرار گرفت عکس اونم میذارماینم داخلش خدایی خوشمزه بود یه ذرشم نمونداینم هندونمون که با لبو تزیینش کرده بودماینم ژله ی هندونه ایاینم انارهاموناینم ژله بستنیاین سفرمون تو خونه ی خودمونبعد از اینکه همه چیز رو درست کردم  کلا همه رو برداشتیم رفتیم خونه ی مامان جون تبریزیتعمه الهامت با یاشار و شوهر عمتبابا جون مامان جون تبریزیت به همراه یاشارببین قیافتو چطوری داری به خوراکیها نگاه آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 616 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 2:23

این عکسها مربوط به آبان ماهه داشتی می رفتی تو پارکینگ بازی کنی یه روز خونه ی مامان جون تبریزیت اینا اینم اختاپوس تو باب اسفنجیه که کشیدی کلا علاقه داری هر چی اطرافت هست بکشی یادم نیست گفتی این کیه! خورشید سمت چپی رو من برات کشیدم گفتم شکل من بکش و شما سمت راستی رو کشیدی و گفتی ابروهاش بهم اومده مال من! خورشید ابرو پیوسته کشیدی بابا وحید و شما آبرسان رفتیم یه روز  هم رفتیم سیتی سنتر هم رفتیم تشریفات یه کیک خوشمزه خریدیم این کیکی بود که خریدیم خیلی خوشمزه بود حال روزت تو آبان اینجوری بود همش در حال عکاسی الان دیگه بیخیال شدی در پارکینگ در حال باد کردن لاستیک اسکوتر داشتی با بابا سعید و بابا جون تبریزیت می رفتی استخر هر چند بهت خوش نگذشته بود و بابا رو چسبیده بودی مثل دفعه ی قبل تو تلگرام یه برنامه ای بود برای استعداد یابی برای هر سنی هم بود شما هم تست دادی این شد نتیجش باهوش من عاشقتم عزیزکم بازی با لگوهای جدیدی که عمت تو تولدت بهت کادو داده تفنگ بازی با تفنگی که نانا برات خریده خودتو به خواب زدی عزیز دلم این پست رو با آشپزیهای آبان به پایان می رسونم و آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 12 دی 1395 ساعت: 18:30

تاريخ : پنجشنبه 15 مهر 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : مرتبه   به وبلاگ پسمله ما خوش امدید          پست ثابت این وبلاگ من زن مستقلی نیستم !شاید خیلی بد باشه این خصیصه ولی من از اونایی هستم که وابستگی رو دوست دارند و عاشق پناهند!از اونایی که زود خسته می شن و زیاد  دلشون تکیه گاه می خواد من از اونایی هستم که  هی دلشون می خوان لوس باشن و ناز کنند و یکی باشه که به دلشون راه بیاد !به نظر من پسر داشتن یعنی آخر لطف خدا من عاشق پسر دار شدن بودم و هستم دنیای من خیلی حرف داره ! پر از  رمز و رازهای عاشقانه ی مادر و پسریه دنیای مادرا و پسرها قشنگترین دنیای جهان!پر از عشق, حمایت و غرور تازه دارم میفهمم  مادرشوهر ها الکی بد نشدن .....پسرها دوست داشتنی ترین موجودات عالمند برداشت از یکی از دوست داشتنی ترین وبلاگهایی که تا به حال خوندم http://amirparsaa.niniweblog.com/ موضوع : تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 | نویسنده : شهرزاد بازدید : 26 مرتبه عزیزم دوباره پاییز شروع شد و هوا زود تاریک می شه منم اصلا از این قضیه خوشم نمیاد  آدم دپرس می شه جمعه هوا خیلی خوب بود برای همین ظهر رفتیم پیک نی آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : پاییز ای تبسم افسرده, نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 4:04

عزیز دل مادر پسر دوست داشتنی من خوشت میاد مامانت دوباره فعال شده! چقدر از خودم خوشم میاد از این  روزا بخوام برات بگم  بابا وحید برای تاسوعا عاشورا اومد تبریز و با هم به گشت و گزار پرداختیم ولیعصر رفتیم گشتیم لذت سنتر باقلوا خوردیم  عاشورا برای نهار رفتیم پیک نیک حسابی اسکوتر بازی کردی و تو پارک بازیش با سرسره کیف کردی  همونجا هم خوابوندمت و غروب برگشتیم خونه ...روزایی که بابا وحید(بابا ی من بابا بزرگ آراد )میاد  خیلی خوبه ولی حیف زود میره چند روز بیشتر نموند راستی اومدنش هم جریان داره ناناجون(مامان من مامان جون آراد) که رفته بود کاشان قرار بود برگرده و قرار بود بابا وحید بره دنبالش و تا تهران ببردش و نانا از اونجا با اتوبوس بیاد  منم خونه رو برق انداخته بودم و شما با بابا سعید رفته بودی خونه ی باباجون تبریزیت اینا چون برات شمع گرفته بودن هم قد خودت! و شما و یاشار رو می خواستن ببرن شمع روشن کنید منم تو خونه بودم که یهو در باز شد و دیدم ناناجون و بابا وحید با هم وارد شدن! این در حالی بود که غیر از  اینکه ناناجون قرار بود فردا بیاد بابا وحید هم اصلا قرار نبود بیاد! هیچی دیگه سورپرایز دو ج آراد ...فرشته ی زیبا...ادامه مطلب
ما را در سایت آراد ...فرشته ی زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9shahrzadrazavi8 بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 4:04